اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





تراژدی و کمدی بازار آزاد
کشور نیازمند نیروی تولید است و طرح مسکن مصداق آن نیست


۸ تیر ۱۴۰۱   1631  7  0 سرمقاله
دولت جمهوری اسلامی باید در شرایط جدید بازار را بر پا کند و برای این هدف می‌بایست ائتلافی بسیار قدرتمند در داخل بازار داشته باشد. بدون وجود عناصری که به جای بازارِ خودشان، به خود بازار متعهد باشند، سازنده‌ترین سیاست‌ها فرصتی برای نیروهای مخرب خواهد بود. هرچه دولت برای بازار، فرصت خلق کند، این فرصت به‌عنوان نیرویی علیه خود بازار به کار خواهد افتاد. پیش از این نیز دیده‌ایم که مثلاً حمایت از تولید داخلی چگونه بازار را تخریب کرده است.

یک. دولت جمهوری اسلامی ایران سیاست خطیر و سترگی را در اقتصاد کشور به انجام رساند و آن توقف پرداخت یارانه کالاها به واردکنندگان به‌واسطۀ حذف ارز ترجیحی بود. تبعات این تصمیم در کشور هنوز به‌طور کامل بروز نکرده است. تورم بسیار شدید و خارج از طاقت شهروندان این جمهوری و اختلال‌های شدید در تولید و مصرف می‌تواند تا مرز فروپاشی جامعه گسترده شود. اما دولت جمهوری اسلامی ایران این تصمیم خطیر را با شجاعت و پایمردی اتخاذ کرده است. با این همه این تصمیم با تمام خطرات و اهمیتش می‌تواند بی‌سرنوشت شود و مخرب از کار دربیاید اگر دولت فریب سخنانی را بخورد که مصرانه وظیفۀ دولت‌ها را صرفاً اعمال سیاست‌های سلبی شمرده و ادعا می‌کنند که بازارها «خودبه‌خود» ساخته می‌شود.

دو. «سلب بازار را می‌سازد» حکمی انتزاعی است. دولت‌ها برای نگهداشت بازارهای‌شان نه‌تنها اعمال سیاست می‌کنند بلکه جنگ راه می‌اندازند و خون می‌ریزند. پشت هر جنگ بزرگی، لشکری از بازاریان نه در پی منافع و مطامع افزون‌تر، بلکه در پی حفظ موجودیت بازار که آیینۀ موجودیت نظم زندگی است، ایستاده است. افسانهٔ بازارِ رها، پیش چشم همگان و زیر پوتین سربازهای روسی افشا شده است و ما باز هم باور نمی‌کنیم. آیا برای تاجران آلمانی بهتر بود صرفاً به اقتصادی‌ترین روش به گاز طبیعی و انرژی روسی وابسته باشند یا باید با دولتشان متحد شوند و از منافع کوتاه‌مدت اقتصادی خود به نفع موجودیت بازارشان بگذرند؟ چه‌بسا این منافع از دست رفته، برخی از آن‌ها را تا مرز فروپاشی هم ببرد اما در اینجا نه بازرگانان بلکه بازار باید خود را حفظ کند.

سه. دولت جمهوری اسلامی باید در شرایط جدید بازار را بر پا کند و برای این هدف می‌بایست ائتلافی بسیار قدرتمند در داخل بازار داشته باشد. بدون وجود عناصری که به جای بازارِ خودشان، به خود بازار متعهد باشند، سازنده‌ترین سیاست‌ها فرصتی برای نیروهای مخرب خواهد بود. هرچه دولت برای بازار، فرصت خلق کند، این فرصت به‌عنوان نیرویی علیه خود بازار به کار خواهد افتاد. پیش از این نیز دیده‌ایم که مثلاً حمایت از تولید داخلی چگونه بازار را تخریب کرده است.

تنها راه، تشکل نیروهای سیاسی منسجمی در بازار است که  که در هماهنگی با دولت به بازار در مقام یک کل متعهد باشند. چنین تشکلی  نمی‌تواند سیاسی نباشد بلکه شریک سیاسی دولت است. این و هر ائتلافی از نیروهای سازنده و مولد طرحی از به رسمیت شناختن مشارکت نیروهای مستقل در سیاست است.

چهار. تنها برنامۀ بزرگ تولید در دولت آیت‌الله رییسی، برنامهٔ تولید مسکن است. تحلیل‌های خامی که تصور می‌کنند مشکل فشار مسکن در تهران و شهرهای بزرگ، ساختن مسکن در بیابان‌های دور افتاده است، نمی‌فهمند که مردم مهاجر به این شهرها، بی‌خانمان نیستند بلکه خود را به ورطهٔ قلزُم مسکن در تهران انداخته‌اند در جست‌وجوی آینده داشتن و در شهرهای کوچک، سترون نشدن.

ساختمان‌های بیابانی، مسکن هیچکس نخواهد شد. بلکه در پی بازار مخرب زمین و مسکن که در حال بلعیدن تمام اقتصاد و آیندهٔ ایران است و بی‌شک به خطر موجودیتی برای نظام سیاسی ما و حتی تهدیدی برای تمامیت ارضی ما تبدیل شده است، این ساختمان‌ها هم هیزمی خواهد شد در آتش کالای سرمایه‌ای مسکن و جز بدبختی هیچ چیز به بار نمی‌آورد. این ساختمان‌ها هیچ چرخۀ حیات و هیچ اقتصاد زایایی نخواهد آفرید بلکه رودخانه‌ای است که در ریگزار سرمایه‌های بی‌معنای بازی مسکن فرو خواهد رفت. تنها برندهٔ این بازی بد، دلالان و پیمانکارهای بدقولی خواهند بود که انبوهی مسکن ساخته‌نشده روی دست دولت می‌گذارند. 

پنج. دولت باید برنامه‌ای سترگ در تولید داشته باشد، برنامه‌ای زاینده. این برنامه با سیاست‌های تجمع سرمایه که امید دارد فرصتی به بازار و تولید بدهد تا بازار و تولید، خودبه‌خود پا بگیرد انجام شدنی نیست. این برنامۀ تولید باید جامعه‌ای در بازار تولید کند. جامعه‌ای که از سر اراده به ساختن و تعهد به بازار در ائتلاف با دولت قرار می‌گیرد.

مسکن بازار دولت
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
سرمقاله
اسرائیل و کابوس استقلال منطقه
آیا اردن، می‌تواند گام بعدی محور مقاومت برای تشکیل سازمان‌های ملی مستقل در منطقه باشد؟
محمدحسین تسخیری   
ایران تلاش برای شکل‌گیری سازمان‌های ملیِ باشخصیت را علی‌رغم تمام دشواری‌ها و ریسک‌هایش به عنوان راه نجات تمام کشورهای منطقه در پیش گرفته است. هر جبهۀ جدیدی که گشوده می‌شود، هر هسته جدیدی از مقاومت که در کشوری جدید، سربرمی‌آورد، تنها و تنها در این لحظه، یعنی لحظه‌ای که تبدیل به یک تشکیلات سازمان‌یافته و مسئولیت‌پذیر می‌شود، می‌تواند نویدبخش تولد یک ملت باشد و آن را نمایندگی کند.


سرمقاله
نام من، هیچ‌کس
جغرافیای مقاومت در محاصره افتاده است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. آن‌ها با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)