اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان









علیرضا شفاه
مسئول گروه مطالعات علوم دقیقه

دانشجوی دکتری فلسفه علم و فناوری

عضو شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق

مدیر مسئول فصلنامه علم و سیاست بابل

مسئول دفتر اقتصادسیاسی پژوهشکده شهید رضایی

رییس هیئت‌مدیره شرکت کیوان تیام غرب آسیا


a.shafah@scienceandpolitics.net


نشست
تولید علیه تولید
آیا سیاست‌های دانش‌بنیان، می‌تواند انسداد سیاسی-اقتصادی ایران را تخریب کند؟


در جایی که آدم‌ها با هم یکی می‌شوند، می‌خواهند آینده‌ای را تولید کنند ولی زمانی که شما صرفا یک ثروت موجود دارید، آدم‌ها صرفا می‌خواهند بر سر تکه بزرگتری از این کیک حاضر و آماده رقابت کنند یعنی مسئله تولید کیک بزرگتر نیست. ما فکر می‌کنیم بازار چیزی از پیش موجود است. در حالی که مسئولیت خود بازار را هم باید به عهده گرفت. آدم‌ها در همکاری با هم، خود بازار را حفظ کرده و توسعه می‌دهند. اگر بازار آن بیرون موجود باشد، آدمها هیچ انگیزه‌ای برای ائتلاف ندارند. تنها زمانی که تلقی این است که بازار نیازمند این است که زنده نگه داشته شود، چنین انگیزه‌ها و عزم‌هایی برانگیخته می‌شود.



شورای عمومی
امید به تاریکی توده‌وار مردم
دور نهم گزارش‌های پژوهشی - گروه مطالعات نهاد علم - 1


صحنۀ مشارکت عمومی، لحظۀ به هم رسیدن علم و سیاست است. لحظۀ تولد سیاست در صحنۀ عمومی، لحظۀ به ثمر رسیدن و ظهور عصارۀ تمام کارهای علمی است. بنیاد علم، کشف نقطۀ ضرورت برای زندگی مردم است. اگر دانشمند نتواند در نقطۀ ضرورت زندگی مردم با ایشان گفت‌وگو داشته باشد، دعوتی برای مردم نخواهد داشت و آینده‌ای هم نخواهد بود. علم به غایت آن زنده است و اگر غایت علم، کشف ضرورت زندگی و توافق عمومی با مردم نباشد، لغو و نامولد است. هیچ بازگشتی موجه نیست مگر در تعهد به حصول این توافق عمومی. گفتار عمومی، آزمون علم است و اگر ایمان به آنچه از میان مردم زاییده می‌شود نداشته باشیم و به ملاقات آن نرویم، بی‌ثمر و بی‌اثر خواهیم بود.



سرمقاله
دیـــــــــوار
چگونه دروغی به نام نسل Z، اقتصاد سیاسی ما را توجیه می‌کند؟
علیرضا شفاه    محمدحسین تسخیری   

نسل Z تهمتی است که دشمنان ایران تراشیده‌اند و ما که این‌سال‌ها به استقبال ضعف می‌رویم -زیرا نمی‌خواهیم یا نمی‌توانیم مسئولیت سنگین ایران‌بودن را بپذیریم- آن را همچون عذری برای فاجعه‌ای که از دستان‌مان بیرون آمده است، قبول کرده‌ایم. ما سوگوار فرزندان‌مان هستیم زیرا ایران نمی‌تواند دعوتی برای فرزندانش داشته باشد. این در حالی است که ایران خطیرترین لحظات تاریخ خود را سپری می‌کند و همچون مردی میانسال و قوی‌پنجه، در آستانۀ جنگش که چه‌بسا جنگ همۀ جهان -جنگ جهانی سوم- باشد، ایستاده است؛ دیواری مهیب مردم ایران را از جهان واقعیت و جنگی که در آن است، جدا کرده.



نشست
انسداد و فرصت سیاسی جمهوری اسلامی
بررسی دلالت‌های سیاسی وقایع اخیر در نشست داخلی موسسه


بعد از اینکه گفتیم که یک انسداد سیاسی به‌عنوان یک راه‌حل، به‌عنوان یک راه بقا، برای گروه‌های سیاسی و از طرف گروه‌های سیاسی، تولید شده است، گام بعدی چیست؟ آیا در این لحظه می‌توان اشاره به تمنای نوعی حضور نامولد در اقتصاد سیاسی و ساختارهای قدرت کرد؟ یعنی پرسید از پس این موافقت‌ها و مخالفت‌های فرهنگی قرار است که چه معادلات قدرتی از طرف هرکدام از این دو طرف تمنا شود؟ قطعا این دو طرف از طریق جبهه‌بندی فرهنگی‌ای که علیه هم ایجاد می‌کنند در حال دعوت به نوعی ساختار اقتصاد سیاسی هستند و دعوت به نوعی ساختار قدرت می‌کنند.



سرمقاله
تراژدی و کمدی بازار آزاد
کشور نیازمند نیروی تولید است و طرح مسکن مصداق آن نیست
علیرضا شفاه   

دولت جمهوری اسلامی باید در شرایط جدید بازار را بر پا کند و برای این هدف می‌بایست ائتلافی بسیار قدرتمند در داخل بازار داشته باشد. بدون وجود عناصری که به جای بازارِ خودشان، به خود بازار متعهد باشند، سازنده‌ترین سیاست‌ها فرصتی برای نیروهای مخرب خواهد بود. هرچه دولت برای بازار، فرصت خلق کند، این فرصت به‌عنوان نیرویی علیه خود بازار به کار خواهد افتاد. پیش از این نیز دیده‌ایم که مثلاً حمایت از تولید داخلی چگونه بازار را تخریب کرده است.



شورای عمومی
مستی و راستی
دور نهم گزارش‌های پژوهشی - گروه گفتار سیاسی - 2


انسان تا ابد می‌تواند این‌گونه زندگی کند و کار کند و احساس نیاز به هیچ تجربۀ تازه‌ای هم نکند؛ اما رنج ناخواسته‌ای بر جانش شرر می‌زند. او را کارآزمودگی دشوار است. جان انسان تاب سنگینی ندارد. او نمی‌خواهد بر داشته‌هایش تکیه کند و اسیر باشد. نمی‌خواهد در آنچه از جهان به دست آورده، دفن شود. نمی‌خواهد هستی نامنتظره‌اش را به بهای این جهان، آرام و سلیم و امن کند. او باید خودش و تنها خودش را بیابد.



 1    

موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 09355643099


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)