اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





مراقبت قطب‌نمای ژئوپلیتیک ایران
مهار تنش‌های مرزی با تغییر زمین بازی ژئوپلیتیک


۲۱ مرداد ۱۴۰۴   78  0  0 سرمقاله

1. جمهوری اسلامی ایران همواره به تنش‌های مرزی خود حساس بوده است؛ چراکه گمان می‌برد این تنش‌ها می‌تواند قطب‌نمای ژئوپلیتیک‌اش را به‌هم بریزد. اگر ایران با همسایگانش در مرزهای خود درگیر شود، این منازعات به‌سادگی می‌تواند به درگیری‌هایی قومی و مذهبی دامن بزند و به داخل کشور سرایت کند. ازاین‌رو، سیاست خارجی ایران همواره کوشیده است ژئوپلیتیک خود را در پهنه‌ای جغرافیایی فراتر از مرزهایش تعریف کند و قطب‌نمای تنش‌ها را بر آمریکا و مشخصاً رژیم صهیونیستی متمرکز نگه دارد. این سیاست به جمهوری اسلامی اجازه داده است تا برای خود یک فضای حیاتی باز کند و به‌جای فعال‌کردن گسل‌های بالقوهٔ قومی، مذهبی و زبانی در مرزهای خود، منازعه را در عرصه‌ای بزرگ‌تر تعریف نماید. در واقع، ایران با تعریف موقعیت ژئوپلیتیکی خود در منطقهٔ غرب آسیا و تمرکز بر دشمنی با اسرائیل، سیاست خارجی‌اش را در یک گسترهٔ جغرافیایی تنظیم کرده است.
کسانی که با شعارهای ناسیونالیستی و تفکرات ایران‌شهری تلاش کرده‌اند ایران را به رویارویی با طالبان یا جمهوری آذربایجان سوق دهند، این تدبیر هوشمندانهٔ سیاسی جمهوری اسلامی را درک نکرده‌اند؛ اینکه ایران در مرزهای خود، استعدادی بی‌پایان برای ناامنی دارد و به همین جهت باید در این حوزه با احتیاط گام بردارد. این رویکرد به‌معنای انفعال در مرزها نیست؛ بلکه تأکیدی است بر لزوم مراقبت از اینکه قطب‌نمای ژئوپلیتیک کشور منحرف نشود. این هوشمندی عمیق جمهوری اسلامی بود که توانست تنش‌های بسیار خطرناک را از مرزهای خود دور و در یک پهنهٔ جغرافیایی بزرگ‌تر مهار کند. جریان‌هایی که ایران را به تنش با جمهوری آذربایجان و افغانستان فرامی‌خوانند، یا آگاهانه می‌کوشند تا قطب‌نمای ژئوپلیتیک ایران را، که بر رژیم اسرائیل و جبههٔ مقاومت متمرکز است، به‌هم بریزند یا متوجه نیستند که کشور را به سمت چه تنش‌های بی‌پایانی سوق می‌دهند. به همین دلیل بوده است که جمهوری اسلامی همواره در برابر همسایگان با احتیاط و در جغرافیای مقاومت با قدرت و شدت عمل کرده است.

2. دشمنان ایران با آگاهی از همین سیاست، همواره کوشیده‌اند تا برای مهار جمهوری اسلامی، تنش‌های مرزی آن را فعال کنند. اینکه امروز رژیم صهیونیستی بی‌پرده و بی‌سابقه از تحرکات ضدایرانی کشورهای همسایه پشتیبانی می‌کند، از آن روست که گمان می‌برد توانسته مرزهای خود را از فشار نیروهای مقاومت خارج کند و اکنون می‌تواند ایران را در مرزهایش محاصره و زمین‌گیر نماید. این در حالی است که تا پیش از رخدادهای یک سال اخیر، ایران توانسته بود با حمایت همه‌جانبه از نیروهای مقاومت در لبنان، سوریه و فلسطین، سال‌ها اسرائیل را در مرزهایش تحت فشار قرار دهد.
تحولاتی که امروز در مرزهای شمال غربی ما در جمهوری آذربایجان، در مرزهای شرقی در افغانستان و در اقلیم کردستان عراق در جریان است، همگی حلقه‌هایی از زنجیرهٔ مهار ایران از طریق ایجاد درگیری در پیرامون آن است که آشکارا با حمایت محور آمریکایی-اسرائیلی-عربی دنبال می‌شود. در چنین شرایطی، به نظر می‌رسد دیگر رویکرد احتیاط و مدارا با همسایگان برای حفظ امنیت ایران و حتی برای تداوم نفوذ راهبردی‌اش در منطقه کفایت نمی‌کند؛ به‌ویژه در وضعیتی که همسایگان با اقدامات برنامه‌ریزی‌شدهٔ دشمن، گام‌به‌گام به ائتلاف با او می‌پیوندند و در پیرامون ما آتش‌افروزی می‌کنند.

3. راه‌حل بسیاری از مسائل ژئوپلیتیک، لزوماً در نقطهٔ شکل‌گیری بحران نیست؛ یعنی در بسیاری از مواقع نباید در تنش‌های جغرافیایی، مستقیماً به سراغ کانون بحران رفت و انتظار حل آن را داشت. قدرت‌های جهانی معمولاً برای حل مسائلشان، به‌جای پرداختن مستقیم به خودِ مسئله، می‌کوشند بازی بزرگ‌تری طراحی کنند تا مسئلهٔ اصلی در دل آن بازی بزرگ‌تر فرسوده یا محو گردد. برای طراحی بازی در جغرافیا، باید پای بازیگران دیگر را نیز به میان کشید. این بازی‌ها در عرصهٔ جغرافیا معمولاً با ایجاد ائتلاف و شراکت راهبردی با قدرت‌های بزرگ شکل می‌گیرد. یک کشور نمی‌تواند مسئله‌اش را با یک همسایه صرفاً از طریق مراجعهٔ مستقیم حل کند؛ زیرا اکثر این مسائل خود ذیل یک بازی بزرگ‌تر قرار دارند؛ چنان‌که مثلاً مسئلهٔ افغانستان ذیل بازی آمریکا برای مهار ایران و چین تعریف شده و مسئلهٔ قفقاز و اقلیم کردستان نیز ذیل بازی آمریکا و اسرائیل برای فشار بر ایران طراحی شده است. برای مقابله با این طرح‌ها، نمی‌توان تصور کرد که فقط ایران است و جمهوری آذربایجان، یا ایران و حکومت اقلیم کردستان، یا ایران و طالبان. ایران باید بتواند در همهٔ این نقاط، یک بازی بزرگ‌تر ایجاد کند.
اقدام هوشمندانهٔ شهید سلیمانی در سوریه، نمونهٔ برجسته‌ای از این رویکرد است. او توانست در سوریه بازی‌ای طراحی کند که پای روسیه هم به میدان باز شود و از این طریق، با تغییر زمین بازی، معادلهٔ سوریه را در چارچوبی بزرگ‌تر دگرگون ساخت. سردار سلیمانی به‌جای آنکه صرفاً از دولت ایران درخواست بودجه و سلاح بیشتری برای جنگ با نیروهای پرشمار تکفیری کند، زمین بازی را تغییر داد و با واردکردن روسیه، توانست بحران را حل کند. امروز نیز ایران نباید مستقیماً در یک بازی دوجانبهٔ منطقه‌ای با طالبان در افغانستان، حکومت اقلیم کردستان در عراق و دولت علی‌اف در جمهوری آذربایجان درگیر شود؛ بلکه باید بتواند در افغانستان بازی مشترکی با چین و در قفقاز بازی مشترکی با روسیه تعریف کند. اگر ایران پیش از این توانسته بود کریدور شمال-جنوب را، که پس از جنگ اوکراین فرصت طلایی آن فراهم بود، فعال کند، از همان ابتدا روسیه نیز خود را در مسئلهٔ دالان زنگزور ذی‌نفع می‌دید. اما در غیاب روابط تجاری راهبردی میان دو کشور در این کریدور و به دلیل تحریم‌های غرب، روسیه وارد بده‌بستان اقتصادی با ترکیه شد و همین مسئله مانع از ایفای نقش مؤثر این کشور در منطقه شده است.

4. امروز ورود آمریکا به ماجرای قفقاز، فرصتی برای ایران فراهم کرده است. تا پیش از این، بازیگران اصلی دالان زنگزور، ترکیه، آذربایجان و ارمنستان بودند. اما اکنون ورود یک دشمن مشترک برای ایران و روسیه، بهترین فرصت را برای طراحی یک بازی راهبردی مشترک ایجاد کرده است. این فرصت را نباید از دست داد. در این بزنگاه تاریخی، ایران و روسیه می‌توانند شراکتی راهبردی و قدرتمند را با یکدیگر تعریف کنند.
 

 * این سرمقاله در شماره سوم نشریه کرانه در تاریخ هفدهم مرداد به چاپ رسیده است.

زنگزور
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه






نشست
نهضت بیداری
گزارشی از نشست موسسه اشراق بعد از اعلام شهادت سید حسن نصرالله - 9 مهرماه 1403
اگر انسان این مسئله را با قلبش جذب کند که این تکلیف من است که در این جنگ مشارکت کنم و بجنگم، بعدش ممکن است یک راهی باز شود. قبل از هر چیزی باید یک اتفاق روحی در انسان رخ دهد. ما باید خودمان را عمیقاً آماده این اتفاق روحی کنیم. یعنی عمیقاً آماده‌ی این تطور روحی شویم که از یک موجود اجتماعی به موجودی که قصد جنگیدن دارد، تبدیل شویم. در این صورت ممکن است راهی باز شود، راهی که در حال حاضر با محاسبات عقلانی از میدان قفل است؛ یعنی تحلیل انضمامی سیاسی از وضعیت این جنگ، از جغرافیایش، از سازمان رزمش به ما می‌گوید که راهی برای پذیرش مشارکت اجتماعی وجود ندارد. ولی اگر قرار باشد راهی باز شود مقدمه‌ی آن این است که نیروهایی دقیقاً در درون ایران، بی‌هیچ تردیدی، این را از صمیم قلب بپذیرند که ما در حال حاضر، تکلیفی جز جنگیدن نداریم و این امتحان نسل ماست.


دیدگاه
در محاصرۀ ناملت‌ها
فلسطین، مسئله‌ای مربوط به سیاست داخلی است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
دولتی که ملی باشد در پی جغرافیای مستقل خود می‌رود و چگونه می‌تواند با اسرائیل که موجودیتی مجعول و وابسته است و همچون ویروسی به اینجا و آنجا سرایت می‌کند، بسازد؟ اگر اسرائیل رسمیت یابد، هیچ دولت ملی در منطقۀ ما نمی‌تواند مطمئن به رسمیت خود باشد. به همین جهت است که مسئلۀ فلسطین، لااقل در منطقۀ سرنوشت‌ساز غرب آسیا، مسئله‌ای مربوط به سیاست خارجی کشورها نیست؛ هر موضعی در قبال اسرائیل مستقیما مربوط به موضع کشورها دربارۀ مردم خویش است.



موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)