اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان






نشست
نشست تقی‌زاده - رجبی - سیناییان
نشست دانشگاه تهران


هیچ چیز برای اشمیت اهمیتش بیشتر از توجه به خود واقعیت نیست. اشمیت می‌پرسد اگر ما در آلمان می‌خواهیم موجودیت سیاسی داشته باشیم، این موجودیت سیاسی چگونه ممکن است؟ چگونه ممکن است که ما خودمان را «آلمان» بنامیم؟ حدود یک قرن قبل از اشمیت، همین پرسش را هگل بعد از شکستِ آلمان از فرانسه مطرح کرده بود. هگل در سال 1802 رسالۀ کمتر خوانده‌شده‌ای می‌نویسد به نام اساس آلمان. در آنجا تلاش می‌کند که بپرسد «آیا آلمان یک موجودیت سیاسی هست؟» و به آن پاسخ منفی می‌دهد. او می‌گوید آلمان تنها برای ما یک خاطره است. اشمیت تقریباً همان پرسش را مطرح می‌کند. مسئله این است که چگونه ممکن است این موجودیتِ سیاسی بتواند وحدت خودش را در برابر واقعیت حفظ کند؟


دیدگاه
مکافات ژئوپلتیک آمریکا
هیچ نقطه‌ای از جهان پس از جنگ 7 اکتبر، مثل سابق نخواهد بود
استفان والت   

جنگ همچنین به مسکو و پکن استدلال آسان دیگری برای نظم جهانی چندقطبی ارائه می‌دهد که مدت‌هاست بر سر نامطلوبیت سیستم تحت رهبری ایالات متحده از آن دفاع کرده‌اند. تنها کاری که آن‌ها باید انجام دهند این است که به دیگران یادآوری کنند که ایالات متحده در 30 سال گذشته اولین قدرت بزرگ مدیریت خاورمیانه بوده است و نتایج آن، جنگ فاجعه‌بار در عراق، بروز توانایی نهفتۀ هسته‌ای ایران، ظهور خلافت اسلامی (داعش)، فاجعه انسانی در یمن، هرج و مرج در لیبی، و شکست روند صلح اسلو است


گروه گفتار سیاسی
اقتصاد فردی اقتصاد سیاسی نیست
یادداشت‌های اقتصاد سیاسی / 5
فردریش لیست   

ولی ملت آمریکا یک موجودیت است که برای خود رئیس‌جمهور و نماینده مجلس انتخاب می‌کند که صاحب نیروی دریایی، سرزمین ملی و قرضه‌هایی است که جنگ به راه می‌اندازد و صلح اختیار می‌کند، در مقابل ملت‌های دیگر منافع خاص خود را دارد و نسبت به اعضای خود حقوق و تعهداتی را قبول کرده است، تنها یک اختراع لفظی نیست، یک موجود لغوی نیست؛ او دارای تمامی خصوصیات یک وجود واقعی و یک مخلوق حقیقی است. او دارای بدنه و متعلقات خاص خود می‌باشد، دارای هوشمندی است و تصمیمات و نظریات خود را از طریق قانون به اعضای خود اعلام می‌نماید. او با دشمنانش، نه با زبان فرد، بلکه با لوله توپ مذاکره می‌کند.


گروه مطالعات علوم دقیقه
بسیاری از آن گذر خواهند کرد
بررسی استعارۀ کشتی در اندیشۀ فرانسیس بیکن
سیدمحمدرضا حسینی بهشتی   

دو ستون هرکول نه‌تنها تنگی دایرۀ دید جهان کهن، بلکه دو مانع اصلی بر سر پیشرفت دانش را به نمایش می‌گذارند که باید از آن‌ها عبور کرد: یکی تحسین بیش از اندازۀ نیروهای پیشین شناخت است که تاکنون بوده‌اند و دیگری کوچک‌شمردن توانایی‌های واقعی شناخت بشری. تحسین بیش از اندازۀ قدما مایۀ خشوع، مجذوب‌شدن و بلکه مفتون‌شدن ذهن‌ها می‌شود و کوچک‌شمردن توانایی‌های واقعی بشر موجب بسنده‌کردن او به تماشا و نظارۀ جهان به‌جای دراختیارگرفتن آن به‌مدد علم و ساختن این جهان برای زندگی سعادت‌مندانه در آن


دیدگاه
غفلت از اتحاد راهبردی
بازنشر یادداشت علی‌اکبر ولایتی درباره مناقشه اخیر میان ایران و روسیه
علی‌اکبر ولایتی   

ظن قوی این است که موضوع یکسره شدن ارتباط بین استانبول تا سین کیانگ بیش از اینکه نشانی از تشکیل یک دنیای خیالی به نام پان ترکیسم باشد، با توجه به دامنه ارتباطات ترکیه با ناتو، منجر به تشکیل نواری خواهد شد که ایران را از طرف شمال و روسیه را از طرف جنوب محاصره خواهد کرد و نفوذ ناتو را در منطقه گسترش خواهد داد. باز کردن راه به نخجوان به جای اینکه تجارت و همکاری را توسعه دهد، ممکن است موجب شود که ناتو و بعضی از اعضایش که در این کشمکش نقش دارند، راه را برای حضور جدی‌‌تر و فعال‌تر همه امکانات و دسترسی‌هایشان در شمال ایران و جنوب روسیه هموار کنند.


دیدگاه
مپنانامه
روایتی از یک نیروی مولد در اقتصادسیاسی ایران
جواد وزیری   

راه افتادیم به سمت کارگاه تولید پره‌های بادی ۱۲تنی. هر پره در دو نیمۀ طولی، تولید و بعد به هم چسبانده می‌شود. الیاف فایبرگلاس و چوب‌های بالسا در دو قالب به طول 50متر پخته می‌شوند. بعد دو نیمه به هم جوش داده می‌شود و در آخر بتونه و نقاشی. دانش ساخت و طراحی پیچیده‌ای داشت. الحق در شکار دانش فنی مپنا دستان بلند و توانمندی دارد. به نظرم سطحی‌ترین حرف درباره مپنا این است که بگوییم با انتقال تکنولوژی از زیمنس و آنسالدو مرحله‌به‌مرحله از مونتاژ به مهندسی معکوس و طراحی حرکت کرده است و چون بازيگر انحصاری بوده و دولت از آن حمايت كرده توانسته رشد خوبی كند. واقعاً این گزارۀ کلیشه‌ای چقدر می‌تواند روایت کند هزارویک شب تولد یک توربو ژنراتور را در سرزمین نیمروز؟


 1       

موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)