اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





مسئلۀ اعمال سیاست حجاب
چگونه حجاب، مسئلۀ حکمرانی جمهوری اسلامی است؟


۹ مرداد ۱۴۰۱   1857  6  0 سرمقاله
دولتی که ضعیف شده باشد قابلیت اعمال اراده فعالانه را در همه وجوه سیاست و ازجمله سیاست حجاب از دست می‌دهد. نهایتاً حجاب تبدیل به سیاستی متکی به مصوبۀ قانونی می‌شود و در چشم مردم موافق یا مخالف، این اعمال اراده، ذیل مفهوم حجاب اجباری صورت‌بندی می‌گردد. افول معنی سیاست حجاب به حجاب اجباری، پیش از هر عاملی به ضعف دولتی برمی‌گردد که در پذیرش مسئولیت سیاسی خود و اتخاذ تصمیم‌های سخت، که نشانۀ مهمی از پذیرش مسئولیت است، تعلل نموده و به سوی مشارکت با مردم حرکت نکرده است.

در میان همۀ اخبار مهمی که این روزها رسانه‌ها را پر کرده، از گرانی و تعیین تکلیف حقوق بازنشستگان تا مذاکرات فشرده منطقه‌ای و سرانجام مبهم برجام، خبری که آنقدرها خبر نیست بیشترین گفتگوها را به خود اختصاص داده است؛ مناقشه بر سر حجاب. حجاب از موضوعاتی است که اخیراً محل مباحثات مفصل فرهنگی و اجتماعی شده است. عده‌ای از ضرورت قانونی و اهمیت اجتماعی آن برای حفظ خانواده می‌گویند و عده‌ای هم هرگونه سیاست سختگیرانه را در موضوعی فرهنگی ناممکن می‌دانند و البته در این میان هستند افرادی که به چالش کشیدن حجاب را فرصتی برای فشار سیاسی بر جمهوری اسلامی و ایجاد نافرمانی مدنی می‌دانند. اما این موضوع اول از همه باید در جایگاه مناسب خویش مورد بررسی قرار گیرد؛ یعنی مناقشه بر سر حجاب را درست در همان جایی باید بررسی کرد که از آنجا برخاسته است؛ یعنی در نسبت با حکمرانی کشور. بررسی حجاب همچون موضوعی عقیدتی و مجزا از مسئله حکمرانی جمهوری اسلامی تحلیل ما را به بیراهه خواهد برد.

بی‌تردید حجاب مهم‌ترین بعد سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی جمهوری اسلامی است. موضوعات دیگری که در این حوزه اهمیت دارند، همچون سیاست‌های موسیقی و سینما، در گذر زمان و بنا بر اقتضائات روز تفسیرهای تازه‌ای پیدا کرده‌اند و رفته‌رفته وارد روند عرفی‌سازی شده‌اند. اما حجاب وضع نمادینی دارد که مستقیم به تصویر اجتماعی جمهوری اسلامی از خود به عنوان یک کشور متمایز برمی‌گردد. از این رو تسامح در آن، نه آنگونه که در موسیقی و سینما می‌بینیم یعنی در قالب روزآمد کردن احکام با دلایل فنی، بلکه به سرعت همچون نقض ارادۀ حاکمیتی جمهوری اسلامی تلقی خواهد شد. جمهوری اسلامی حتی در میدان مسابقات ورزشی جهانی، تصویر متمایز خود را تنها در دو چیز نشان می‌دهد: به رسمیت نشناختن رژیم اشغالگر قدس و مسابقه ندادن با ورزشکاران این رژیم و دوم حجاب زنان ورزشکارش. و البته چه بسا این دو سیاست از جهت وضع نمادینی که دارند شبیه‌ترین به هم باشند؛ سیاست همه چیز را به مصرف خود می‌رساند و آنها را از اینکه جوهری داشته باشند خالی می‌کند، با این حال آنجاکه مولد است و عزم آن دارد تا تمایز خود را نشان دهد، خود تکیه‌گاه می‌خواهد. همانقدر که به رسمیت نشناختن رژیم اشغالگر قدس گویای موضع اولیه و صریح جمهوری اسلامی در سیاست خارجی است و هرگونه رابطه‌ای در موقعیت‌های منطقه‌ای و جهانی بر طبق آن سنجیده می‌شود، حجاب نیز گویای اولین تصویر جمهوری اسلامی از خود به عنوان جامعه‌ای با سبک زندگی متمایز است. این قاطعیت و صراحت در این دو موضوع هرچند همه سیاست نیست اما جهت آغازین و بنابراین امکانات سیاست را معین می‌کند. دوستان و دشمنان و شکل ائتلاف‌های منطقه‌ای و جهانی جمهوری اسلامی همه مدیون سیاست به رسمیت نشناختن رژیم اشغالگر قدس است و سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی متمایز جمهوری اسلامی در تلویزیون، رادیو، سینما، موسیقی و همچنین در سیاستگذاری کلی اجتماعی مرهون موضوع حجاب است[1]. موضوعاتی این‌چنین تکیه‌گاه سیاست‌اند و هرچند شکل سیاست و اقداماتش را معین می‌کنند اما همواره خود را در موقعیتی صریح با حداقل تفسیر قرار می‌دهند. یعنی هرچند در گفت‌وگوها وارد می‌شوند اما قرار نیست مورد چون‌و‌چرا و مناقشه واقع شوند. حجاب در سیاستگذاری اجتماعی جمهوری اسلامی کیفیتی از محدودیت ساخته که از پسِ آن شکلی از برنامه‎‌سازی‌ها و تفریحات، گفت‌وگوها و مراودات انسانی و نهادی برای کشور رقم خورده است. به عبارت دیگر، حجاب سیاست عامی است که به دولت جمهوری اسلامی امکانات مشخصی برای سیاستگذاری می‌دهد و سیاستمدار را در محدودیت خود برای تصمیم‌گیری از هرگونه پریشانی آزاد می‌کند.

اما امروز واقعیت سیاست حجاب آن نیست که گفته شد. جمهوری اسلامی هرچند در این روزها قاطعیت به خرج می‌دهد اما حجاب محل مناقشه‌های گسترده و پراکندۀ اجتماعی قرار گرفته است. وجه صریح این سیاست به جای آنکه زمینه‌ای برای عمل سیاستگذار و مردم باز کند تبدیل به بحرانی مبهم و نه چندان موجه در جامعه شده است. پرسش این است که چرا آن سیاست عام به اینجا رسیده و قاطعیت مولد و به سختی قابل مناقشۀ خود را از دست داده است؟  

همانطور که گفته شد، قاطعیتی که در سیاستی چون حجاب است، نه قاطعیتی مفروض و صرفاً عقیدتی که امکانی برای شروع سیاستگذاری و ایجاد حدی معنادار برای گفت‌وگوهای اجتماعی و فرهنگی است. دولت جمهوری اسلامی ذیل این گفتار عام است که می‌تواند به همراه اقشار مختلف مردم در مناقشات گوناگون اجتماعی و فرهنگی حاضر شود و به سامان جامعه خویش بیندیشد. بنابراین ایستادگی و قاطعیت در سیاست حجاب هرقدر ضروری است اما تنها از دولتی توانا ساخته است که نشان دهد قدرت پیگیری سیاست مصرح نظام را در فعالیت‌های خود دارد و می‌تواند بر نقطۀ تولید این سیاست تکیه کند. بدون وجود چنین دولتی و چنین عزمی، پیگیری سیاست حجاب ناممکن است. البته روشن است توانایی یک دولت تنها در یک بخش خود را نشان نمی‌دهد. دولتی که در اداره اقتصاد و سیاست کشور ناتوان است نمی‌تواند مدعی اعمال فعالانه سیاست حجاب باشد. یعنی آنچه در حوزه سیاست اجتماعی و فرهنگی حجاب جاری می‌شود خود وابسته به تصویری است که دولت از خود به عنوان دولتی مسئول و مصمم در همه عرصه‌های ضروری زندگی ساخته است. اما دولتی که ضعیف شده باشد قابلیت اعمال اراده فعالانه را در همه وجوه سیاست و ازجمله سیاست حجاب از دست می‌دهد. نهایتاً حجاب تبدیل به سیاستی متکی به مصوبۀ قانونی می‌شود و در چشم مردم موافق یا مخالف، این اعمال اراده، ذیل مفهوم حجاب اجباری صورت‌بندی می‌گردد. افول معنی سیاست حجاب به حجاب اجباری، پیش از هر عاملی به ضعف دولتی برمی‌گردد که در پذیرش مسئولیت سیاسی خود و اتخاذ تصمیم‌های سخت، که نشانۀ مهمی از پذیرش مسئولیت است، تعلل نموده و به سوی مشارکت با مردم حرکت نکرده است. در پی‌آمد این ضعف، مردمی که نظاره‌گر قاطعیت در حوزۀ حجاب‌اند، دیگر حجاب را نه همچون موضع صریح، صادقانه و مولد سیاست، که راهکاری می‌بینند که قرار است نقصان اعمال حاکمیت در عرصۀ اقتصاد و ادارۀ امور جاریه را در این حوزه جبران کند و صرفاً مصرف سیاسی داشته باشد.

 

پانوشت

  1. ^ به رسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی سیاستی اصولی، متمایز و البته عامی است که همواره فراتر از اشاره به یک موجودیت جعلی در سرزمین‌های فلسطین می‌رود و از این رو با سیاست مبارزه با رژیم صهیونیستی به کل متفاوت است. بر همین اساس سیاست حجاب در جمهوری اسلامی، سیاست عامی است که فراتر از صرف توجه به نوع پوشش زنان است و همچون گفتاری عام همه عرصه‌های اجتماعی را در برمی‌گیرد؛ از این رو ربطی به سیاست صرفاً عقیدتی حجاب در افغانستان و عربستان ندارد.
حجاب سیاست ایران
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
سرمقاله
اسرائیل و کابوس استقلال منطقه
آیا اردن، می‌تواند گام بعدی محور مقاومت برای تشکیل سازمان‌های ملی مستقل در منطقه باشد؟
محمدحسین تسخیری   
ایران تلاش برای شکل‌گیری سازمان‌های ملیِ باشخصیت را علی‌رغم تمام دشواری‌ها و ریسک‌هایش به عنوان راه نجات تمام کشورهای منطقه در پیش گرفته است. هر جبهۀ جدیدی که گشوده می‌شود، هر هسته جدیدی از مقاومت که در کشوری جدید، سربرمی‌آورد، تنها و تنها در این لحظه، یعنی لحظه‌ای که تبدیل به یک تشکیلات سازمان‌یافته و مسئولیت‌پذیر می‌شود، می‌تواند نویدبخش تولد یک ملت باشد و آن را نمایندگی کند.


سرمقاله
نام من، هیچ‌کس
جغرافیای مقاومت در محاصره افتاده است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. آن‌ها با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)