اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





تصاویر ناآشنا
چگونه خشونت‌های بی‌سابقه در شهر ممکن شده است؟


۳ آذر ۱۴۰۱   1262  1  0 سرمقاله
شکل‌گیری دولت، مسئولیت سیاست را از دوش مردم برنمی‌دارد؛ بلکه مردم را نیز به‌نحوی وارد ماجرای دولت می‌کند. تنها در این صورت است که دولت می‌تواند در نفوس افراد جامعه حضور داشته باشد و روابط میانشان را استوار دارد و از حیثیت شهر مراقبت کند. بدون این حضور، دولت هرقدر قدرتمند، نیروی خود را از دست می‌دهد و روابط میان مردم نیز رو به سستی می‌نهد و با سستی‌گرفتن این روابط، ناموس شهر به خطر می‌افتد و هر اتفاقی، حتی تخریب خود شهر، ممکن می‌شود.

در میان همۀ حوادثی که در این چند هفته در ایران رخ داد، ما با تصاویری ناآشنا روبرو شدیم. تصاویری که در حمله خشونت‌بار به پلیس در کرج، به اوج خود رسید. خشونت علیه پلیس، بدوا خشونت علیه ایده یا شکلی از سیاست نیست؛ بلکه خشونت علیه شهر است. پلیس حافظ امنیت شهر است و موضعی صریح دربارۀ چگونگی ادارۀ آن ندارد. به همین جهت، کسی که به پلیس تعرض می‌کند، با اصل شهر می‌ستیزد، نه با این یا آن سیاست. بنابراین، این خشونت و خشونت‌های مشابه، تفاوتی با هرآنچه پیش از آن دیده‌ایم، دارد. آنچه این حوادث را متمایز می‌کند، تخریبی در آن‌هاست که هدفی را دنبال نمی‌کند و حتی نمی‌داند جز تخریب در پی چیست. این‌بار، دشمن شهر، اگر بتوان او را این‌گونه نامید، نه از بیرون، بلکه از درون دروازه‌ها علیه شهر می‌جنگد و بدون اینکه به‌دنبال غلبه بر شهر و مدعی طرحی برای آن باشد، عضویت خود در شهر را انکار می‌کند. عجیب‌تر آنکه مردمان شهر، خشمی درخور، علیه دشمنانِ شهرشان ابراز نمی‌دارند!

اما چنین خشونتی، چگونه ممکن می‌شود؟ این تصاویر ناآشنا چگونه شکل گرفته است؟ مگر می‌شود کسی علیه عضویت و زندگی خود در شهر بستیزد؟ مگر این افراد، همان‌ها نیستند که هر روز در شهر می‌بینیم و در کنار ما زندگی می‌کنند؟ مگر همان‌ها نیستند که تا دیروز، با دیگر مردم شهر روابطی داشته‌اند و برایشان آشنا بوده‌اند؟ پس چگونه یک‌باره روابط را بر هم می‌زنند و با انکار عضویت در شهر، برای دیگر مردمان ناآشنا می‌شوند؟

دانش سیاست، عموما وقوع چنین رخدادی را ناشی از بی‌دولتی یا ضعف دولت می‌داند. دولت قرین ملت است و با ضعف هریک، دیگری به ضعف می‌گراید. در نبود یا ضعف دولت، روابط از بین می‌رود و در فقدان یا سستی روابط، هر کاری امکان‌پذیر است. وقتی دولتی نباشد که مردم را نمایندگی کند، شهری وجود ندارد که خشونت علیه پلیس را به امری محال و جنگ با خود تبدیل کند. پلیس حافظ شهر است و وقتی شهر نباشد، تعرض به پلیس هم ممکن می‌شود. این مسئله را می‌توان در همه کشورهایی که دولتِ شکست‌خورده دارند، مشاهده نمود. در چنین کشورهایی مانند سومالی، جمعیت‌ها خودشان از خودشان حفاظت می‌کنند و به معنای حقیقی کلمه، نهادی برای تأمین امنیت وجود ندارد.

اما آیا تنها در فقدان دولت چنین وضع آشوبناکی رخ می‌دهد؟ مگر اکنون جمهوری اسلامی ایران، حکومتی قدرتمند و دارای نفوذ در سطح منطقه و حتی در سطح جهان نیست؟ مگر جمهوری اسلامی در بیرون از مرزهایش، خواب را از چشم دشمنانش نربوده است؟ پس چگونه عده‌ای در درون، علیه هر نوع عضویت در شهر می‌ستیزند؟ جمهوری اسلامی چگونه قدرتی است که می‌تواند مناسبات جهانی را تحت‌تأثیر قرار دهد، اما در داخل مرزهایش گرفتار چنین وضعی آشوبناکی می‌شود؟

معمولاً وقتی از دولت حرف می‌زنیم، یک قدرت مرکزی و یک بوروکراسی قدرتمند را در نظر داریم که می‌تواند نظم شهر را برقرار دارد. گویی دولت یک دستگاهِ بزرگِ قدرتمندِ غیرقابل‌نفوذ است که یک‌‌بار تشکیل شده، و مردم مسئولیت شهر را به آن واگذار کرده‌اند تا خود، فارغ‌بال به زندگی و معاششان بپردازند. حال آنکه وقتی از نزدیک به دولت نظر می‌کنیم، متوجه ریزبافتی در بافتار دولت می‌شویم که تاروپور آن را ساخته است. ظرافتی که صحنۀ سیاست را زنده و برقرار می‌کند و روابط درهم‌تنیده و متغیر آن را شکل می‌دهد، بازگشت به همین ریزبافت دارد. مردم ریزبافت سیاست‌اند و چون بافتار سیاست در کلیت خود را می‌سازند، موجب آن می‌شوند که سیاست نسبتی با زندگی هرروزه‌شان داشته باشد. این ریزبافت، هرقدر در بافتار کلی سیاست متشکل و تبدیل به جمعیتی شده باشد، همان‌قدر به آن امر کلی (دولت) اجازه می‌دهد تا به ابعاد زندگی ما مربوط باشد.

بر این اساس، دولت هرقدر نیرومند، در یک نقطۀ متمرکز تمام نمی‌شود. دولت همواره از مردمش نیرو می‌گیرد و مردم تنها با نگاه به چنین دولتی، می‌توانند روابط میان خودشان را برپا دارند. با تشکیل دولت، مردم می‌توانند نماینده‌ای داشته باشند که استمرار این نمایندگی، حضورشان در صحنۀ سیاست را طلب می‌کند. بنابراین، نمایندگی امکانی برای حضور مستمر مردم در سیاست می‌دهد. نمایندگی، امکانی برای تعیّن جمعیت مردم در کلیتش را فراهم می‌کند و به آن‌ها اجازه می‌دهد تا بتوانند آنچه جمعیتشان را استوار داشته، پیوسته به یاد بیاورند و از آن مراقبت کنند.

بنابراین، شکل‌گیری دولت، مسئولیت سیاست را از دوش مردم برنمی‌دارد؛ بلکه مردم را نیز به‌نحوی وارد ماجرای دولت می‌کند. تنها در این صورت است که دولت می‌تواند در نفوس افراد جامعه حضور داشته باشد و روابط میانشان را استوار دارد و از حیثیت شهر مراقبت کند. بدون این حضور، دولت هرقدر قدرتمند، نیروی خود را از دست می‌دهد و روابط میان مردم نیز رو به سستی می‌نهد و با سستی‌گرفتن این روابط، ناموس شهر به خطر می‌افتد و هر اتفاقی، حتی تخریب خود شهر، ممکن می‌شود.

مردم خشونت پلیس
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
سرمقاله
اسرائیل و کابوس استقلال منطقه
آیا اردن، می‌تواند گام بعدی محور مقاومت برای تشکیل سازمان‌های ملی مستقل در منطقه باشد؟
محمدحسین تسخیری   
ایران تلاش برای شکل‌گیری سازمان‌های ملیِ باشخصیت را علی‌رغم تمام دشواری‌ها و ریسک‌هایش به عنوان راه نجات تمام کشورهای منطقه در پیش گرفته است. هر جبهۀ جدیدی که گشوده می‌شود، هر هسته جدیدی از مقاومت که در کشوری جدید، سربرمی‌آورد، تنها و تنها در این لحظه، یعنی لحظه‌ای که تبدیل به یک تشکیلات سازمان‌یافته و مسئولیت‌پذیر می‌شود، می‌تواند نویدبخش تولد یک ملت باشد و آن را نمایندگی کند.


سرمقاله
نام من، هیچ‌کس
جغرافیای مقاومت در محاصره افتاده است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. آن‌ها با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)