اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





غایب بزرگ
چرا امروز مردم، دولت سیزدهم را مسئول نمی‌دانند؟


۱۵ آبان ۱۴۰۱   1270  3  0 سرمقاله
اعتراض‌کنندگان در فقدان چهرۀ اساسی دولت که در پیگیری جزئیات گم شده است طالب چهرۀ زندگی‌اند. آنان خواستار دولتی هستند که در کلیت حاضر است و می‌پرسند جمهوری اسلامی چه تصویری از زندگی برای من ارائه می‌دهد؟ دولت جمهوری اسلامی از آن تاریخ که سخن‌گفتن از کل را بیهوده دانست و رسیدگی به امور روزمره و جزئی مردم بدون داشتن چهره‌ای از کل را پی‌گرفت در حال تماشای مردمی است که فراتر از مطالبات معیشتی، از کل می‌گویند و آن را می‌خواهند. مسئله آنان کلیت شکل زندگی است.

در اعتراضات اخیر مخالفان و موافقان با «دولت» تخاطبی ندارند. گویی ما از قبل می‌دانیم که این اعتراضات نمی‌تواند ربطی به دولت مستقر داشته باشد به‌طوری‌که حتی شخص رئیس جمهور نیز چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد. اما آیا عجیب نیست که دولت غایب بزرگ اعتراضات اخیر است؟ برای اینکه درک روشن‌تری از غیبت دولت داشته باشیم نیاز است تا کمی از حضور دولت بپرسیم. چه زمانی می‌توانیم بگوییم دولت حاضر است؟ حضور دولت از پس پذیرفتن چه مسئولیتی اتفاق می‌افتد؟ امروز دولت سیزدهم بیش از هر دولت دیگری در بین مردم حاضر است؛ وزرا و مدیران دولتی در هر صحنۀ ریز و درشتی، شخصا حاضر و بی‌توجه به تشریفات مشغول کار می‌شوند. ملاقات‌ها، بازدیدها و گفت‌وگوهای مردمی از برنامه‌های اصلی دولتمردان است و حتی شخص رئیس‌جمهور نیز در سفرهای استانی، خود مستقیما پای درد دل مردم شهر و روستا می‌نشیند و پیگیر مطالبات خرد مردم می‌شود؛ حال اگر این دولت، حاضر نباشد به چه دولتی می‌توان گفت دولت حاضر؟ حضور در چه صحنه‌ای به واقع حضور دولت را رقم می‌زند؟ حضور دولت منوط به چیست؟

دولت به‌واسطۀ انتخاب مردم قدرت را در دست می‌گیرد و پیگیر موجودیت امروز و آیندۀ مردم و کشور می‌شود و ذیل این موجودیت، نقطه رسمی پیگیری امورات کشور است. اما مقدم بر هر کدام از امور جزئی ادارۀ کشور، دولت مسئولیت کل ایران را بر عهده می‌گیرد یعنی همۀ آن چیزی که به ایران مربوط شود متوجه اوست. اساسا دولت تنها زمانی که در موقعیت نمایندگی کلیت کشور و ملت باشد، می‌تواند حضور خود را احراز کند. از این رو چه بسا در نقاط بسیار دیگری فعال باشد اما به واقع غایب باشد. در تمامی اقدامات دولت سیزدهم تا به امروز، از جمله ساخت مسکن چهار میلیونی، کاستن تورم، تنظیم بازار، احیای برجام، پیمان شانگهای و... پیام واضحی وجود دارد: همه این اقدامات چه بزرگ باشد چه کوچک، نمایندگی از کلیت مردم و موجودیتی به نام ایران نیست. امروز دولت سیزدهم چه تصویری دارد؟ تصویر دولت، تصویر موجودی است که به موضوعات مختلف توجه می‌کند ولی این موضوعات در پراکندگی خود فاقد جهتی اساسی هستند. برجام؟ توجه به شرق؟ مسکن؟ تورم؟ بازار ارز؟ تجارت؟ گویی هیچ اقدامی تبدیل به تصمیم اساسی نشده است. این تصور که با توجه به مسائل ریز و درشت مردم و بدون اتخاذ تصمیمی اساسی می‌توان از مردم نمایندگی کرد سودای محال است. حتی تحقق مطالبات روزمره نیز در فاصله‌ای که تصمیم و تصویر دولت از مطالبات روزمره دارد، ممکن می‌‌شود و بدون این تصمیم، مطالبات روزمره در پراکندگی خود نه‌تنها تمامی ندارند، بلکه روز به روز امکان حل شدن خود را بیشتر و بیشتر از دست می‌دهند.

امروز مردمی که دولت صرفا رتق و فتق امورشان را بر عهده داشته است معترض شده‌اند. اعتراض‌کنندگان در فقدان چهرۀ اساسی دولت که در پیگیری جزئیات گم شده است طالب چهرۀ زندگی‌اند. آنان خواستار دولتی هستند که در کلیت حاضر است و می‌پرسند جمهوری اسلامی چه تصویری از زندگی برای من ارائه می‌دهد؟ دولت جمهوری اسلامی از آن تاریخ که سخن‌گفتن از کل را بیهوده دانست و رسیدگی به امور روزمره و جزئی مردم بدون داشتن چهره‌ای از کل را پی‌گرفت در حال تماشای مردمی است که فراتر از مطالبات معیشتی، از کل می‌گویند و آن را می‌خواهند. مسئله آنان کلیت شکل زندگی است. آیا دولت جمهوری اسلامی می‌تواند همانجا که مسئولیت روزمره ایرانیان را بر عهده گرفته است چهر‌ه‌ و تصویری از کل زندگی ‌دهد؟ شاید این واپسین فرصت «دولت» جمهوری اسلامی برای پاسخ باشد.

تصمیم ابراهیم رئیسی دولت
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
سرمقاله
مشارکت ناامید
بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد
محمدرضا هدایتی    سیدعلی کشفی   
فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد.


سرمقاله
نام من، هیچ‌کس
جغرافیای مقاومت در محاصره افتاده است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. آن‌ها با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)