اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





برای تاریکی سرود می‌خوانم



۱۲ دی ۱۳۹۷   799  0  0 بابل
سومین شماره فصل‌نامه بابِل منتشر شد.

شماره سوم «بابل؛ فصل‌نامه علم و سیاست» با طرح  معنای«سخن» و چگونگی  امتداد آن در سیاست منتشر شد.
آخرین شماره فصل‌نامه بابل شامل سه فصل با انتشار ترجمه‌هایی از مقالۀ «نطق» از مارتین هایدگر در فصل نخست، محاورۀ «منتقد به مثابه هنرمند» اثر اسکار وایلد در فصل دوم و بازنشر زندگی‌نامۀ خودنوشت کوتاهی از نیمایوشیج ذیل مفهوم معاصرت شعر در فصل سوم منتشر شد. این شماره از بابل بر آن است تا مسئله چیستی و چگونگی سخن در جهان امروز را پی‌گیری نماید. همچنین بنا به سنت این فصلنامه پاسخ دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس شورای تحول در علوم‌ انسانی به نامه‌ی بابل به ایشان (در شماره پیشین) منتشر شده است. «بابل» هر فصل به همت موسسه علم و سیاست اشراق منتشر می‌شود.

فهرست مطالب شماره سوم بابل به این شرح است:

سرمقاله
برای تاریکی سرود می‌خوانم | علیرضا شفاه

فصل نخست
تأملی در منطق ارسطویی از گزاره
حال سخن گفتن | رویا فضلی خانی

نگاهی به منازعات پیرامون منطق نزد مسلمین | حمیدرضا میررکنی

نوشتاری از مارتین هایدگر:
نطق | ترجمۀ محمد هادی محمودی

آ.ب | مریم جایروند

چگونه می‌توانیم چیزی بگوییم | محمد هادی محمودی

فصل دوم
مقدمه‌ای بر محاورۀ «منتقد به مثابه هنرمند» اثر اسکار وایلد:
هنر نقد و زایش گفت‌و‌گو | امیر حسین خلیلی

گزیده‌ای از محاوره‌ای ‌از اسکار وایلد در نسبت نقد و اثر و هنری:
منتقد به مثابه هنرمند | ترجمۀ سید باقر نبوی ثالث

دربارۀ سخن گفتن و امکان به دست آوردن زندگی
بار زبان گشودن | سید باقر نبوی ثالث

فصل سوم
مقدمه‌ای بر شعر و سیاست نزد نیمایوشیج
دیباچۀ یک عصر | سید امیر موسوی زاهد

بازنشر یک زندگی‌نامه خود نوشت از مقدمۀ کتاب «مرقد آقا»
«نیما» از زبان «نیما»

طرح نیما از معاصرت و بازیابی مناسبات فرم، امر طبیعی و خلاقیت
گنج است خراب را | علیرضا سمیعی

نامه
پاسخ دکتر غلامعلی حداد عادل به نامۀ بابل

برای تهیه بابل می‌توانید با شماره تلفن 09355643099 تماس بگیرید.

فصلنامه بابل سخن
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
سرمقاله
اسرائیل و کابوس استقلال منطقه
آیا اردن، می‌تواند گام بعدی محور مقاومت برای تشکیل سازمان‌های ملی مستقل در منطقه باشد؟
محمدحسین تسخیری   
ایران تلاش برای شکل‌گیری سازمان‌های ملیِ باشخصیت را علی‌رغم تمام دشواری‌ها و ریسک‌هایش به عنوان راه نجات تمام کشورهای منطقه در پیش گرفته است. هر جبهۀ جدیدی که گشوده می‌شود، هر هسته جدیدی از مقاومت که در کشوری جدید، سربرمی‌آورد، تنها و تنها در این لحظه، یعنی لحظه‌ای که تبدیل به یک تشکیلات سازمان‌یافته و مسئولیت‌پذیر می‌شود، می‌تواند نویدبخش تولد یک ملت باشد و آن را نمایندگی کند.


سرمقاله
نام من، هیچ‌کس
جغرافیای مقاومت در محاصره افتاده است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. آن‌ها با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)