اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





نجات «دولت» در برهوت طبیعت



۱۷ تیر ۱۳۹۷   542  0  0 گروه گفتار سیاسی
اگر سیاست را برپا نکنیم، ایران همه چیز را از دست خواهد داد.

اشاره: این متن برگرفته از آخرین گزارش پژوهشی گروه مطالعات «گفتار سیاسی» است که در تاریخ 31 اردیبهشت 97 در شورای علمی موسسه اشراق ارائه شده است.


جهانِ امروز ورطه‌­ای است که امور در آن در جای خود نیستند و بدشکل و زشت شده‌اند. امور جهان آنگاه که از جایشان خارج می‌شوند، از دست می‌روند و زندگی و جهان را از دست می‌دهند. مادامی که چنین است ما جایی نداریم تا در آن زندگی کنیم و آرام گیریم. هر اندیشه‌ای تا آنجا که به این خطیرترین پرسش بپردازد، می‌تواند چیزی همچون اندیشیدن باشد. هر اندیشه‌ای جز اندیشیدن به جهان و گشودن جهان، تبعی و غیرضروری است و مگر فریبی باشد از ناحیۀ شیطان. همو که به دنبال فساد است، و برهوت و برهم‌ریختگی می‌طلبد. ما به زندگی فکر می‌­کنیم و خواستار آنیم.

گشودن جهان با دعوتی ممکن می‌شود که بر زبان زندگی روییده است. وقتی ما بتوانیم زندگی کنیم، جهانی هم خواهیم داشت تا در آن آرام بگیریم. زندگی دعوتی دارد برای همه تا خود را همانگونه که هستند، نگه داشته باشند. این دعوت دو سویه دارد. از طرفی دعوتی است برای آنکه پیش بیایند تا در خود نپوسند و متلاشی نشوند و از طرف دیگر دعوتی است برای آنکه پذیرای خود باشند و مرزهایشان را گم نکنند. این دعوت جهان را می‌سازد. این دعوتی است که چیزها را به هم نزدیک می‌کند و از هم دور می‌سازد. آنها فراخوانده می‌شوند و به‌جای خود می‌روند. آنها می‌آیند تا بشنوند و می‌روند تا بگویند. این آمد و رفت و این شنید و گفت جهان است. تا وقتی چیزها در وضع طبیعی هستند در جهان نیستند و جهانی ندارند. آنها باید حرکتی را آغاز کنند و کوشش کنند تا در صحنۀ عمومی جهان حاضر شوند. تازه آنجاست که ویژگی‌ها و تمایزات خود را پیدا می‌کنند و می‌توانند به جای خود برگردند.

طرح دولت از اساس طرح همین دعوت بوده است. انسان وضع طبیعی را تحمل نمی‌کند چون در وضع طبیعی جهانی ندارد و در آمیختگی با هر آنچه از پیش بوده گم شده است. هر چه از پیش است طبیعی است و خطری برای انسان. انسان فراخوانده می‌شود تا بیاید و به یاد آورد که انسان است و در صحنه‌ای عمومی حاضر شود. حالا دیگر او چیزی از پیش ندارد و باید در این صحنه‌ای که عمومی است، یعنی مربوط به انسان و همه انسان‌هاست، حاضر باشد. زبانش باز می‌شود و شروع می‌کند به شنیدن و سخن گفتن. انسان‌ها وقتی از وضع طبیعی خارج می‌شوند، به هم می‌رسند و پس از آن تلاش می‌کنند تا این رسیدن را نگه دارند و دوباره به وضع طبیعی برنگردند. هرگاه این عمومیت کاستی گیرد و شنیدن و گفتن سخت شود، برهوت طبیعت بالیدن گرفته است. انسان‌ها همدیگر را در این صحنه‌ی عمومی می‌شنوند و به نقطه‌ی اتفاق می‌رسند و قانون وضع می‌کنند. این نقطه‌ی اتفاق نگه دارنده‌ی آنها همچون انسان است و به آنها اجازه می‌دهد که از خودشان بگویند و در جایشان بنشینند و از هم فاصله بگیرند. این عمومیتی که در این میانه هست، استواری آن است. وقتی شنیدن و گفتن سخت شود، میانه تنگ و تنک شده است. دولت دعوتی است برای میانه‌روی. دولت می‌گوید انسان‌ها باید جمع شوند و با هم گفتگو کنند و میانه را از دست ندهند و فراموش نکنند. نکند هر کس به نقطه تعلق گروهی، صنفی، خونی، مذهبی یا نژادی خویش بخزد و این حضور عمومی و گفتار عمومی را فراموش کند. دولت میانه‌ی کشور را با عمومیت حفظ می‌کند. مردم دولت انتخاب می‌کنند تا نگذارند نقطۀ اتفاق‌شان و گفتار عمومی‌شان زائل شود. جاذبۀ وضع طبیعی همواره انسان‌ها را به سوی خود می‌کشد تا دعوت مدام میانه را رها کنند و در نیروی کور طبیعت فرو روند. دولت می­خواهد صدای انسان در جهان گم نشود.

اگر قرار است انسان‌ها روزمرگی داشته باشند و با آرامش زندگی کنند، باید این میانه را نگه داشت و از عمومیت مراقبت کرد. و این راهی ندارد جز آنکه پیوندی مستمر میان مردم و نقطه‌ی جمع‌شان باشد. هرچقدر جاذبۀ این نقطه‌ی عمومی کمتر شود، جاذبۀ وضع طبیعی بیشتر اثر می‌کند و بیشتر جمع را می‌پراکند. نقطۀ اتفاق باید در زندگی حاضر باشد و کارهای مردم اطراف آن سامان گیرد. این نقطۀ اتفاق همانطور که بالاتر آمد دولت است. دولت یعنی چیزی فراتر از داشتن خون و نژاد و صنف. یعنی میانه‌ای که همه را فرامی‌خواند و به همه اجازه می‌دهد تا آنگونه که هستند باشند. اینجا دولت تضمین عمومیت است و حضور و بروز همه چیز به ربطی برمی‌گردد که با دولت دارد. اجازه بدهید از آنچه گفتیم نتیجۀ مهمی بگیریم. هر مسئله و موضوعی فقط ذیل روابط دولت و مردم معنی دارد و می‌تواند طرح شود. بیرون از این رابطه هر مسئله و موضوعی طبیعی است و پرداختن به آن راه دادن نیروی شر به شهر است. مسائل ذیل آداب حکمرانی مشروع می‌شوند. اینکه دولت و مردم ترتیباتی به روابط خود می‌دهند در ضمن هر موضوعی حاضر است و مسیر پیگیری آن موضوع است. صورت‌بندی غلط این است که گمان کنیم مشکلاتی همچون فقر و بیکاری و موضوعاتی همچون آموزش و فرهنگ وجود دارند که دولت باید آنها را حل کند و برایشان برنامه‌­­ریزی کند. در حالی که مسئله‌ی اصلی همیشه این است که چگونه این مشکلات و موضوعات ذیل آداب حکمرانی، یعنی رابطه دولت و مردم، می‌تواند مسئله شود. در هر مسئله‌ای باید چیزی دربارۀ رابطۀ دولت و مردم گفت تا آن مسئله بتواند پیگیری شود. هر مشکلی بهانه‌ای است برای به یاد آوردنِ این رابطه.

آنچه گفتیم همانقدر که فهمی اساسی از سیاست است فهمی است که نزد ایرانیان بالیده است. سیاستنامه­‌های ایرانی همه ادبیاتند و لحنی به کلی متفاوت با آنچه ما از رسائل سیاسی می‌­شناسیم دارند. سیاست میانه‌روانۀ ایرانی همواره از آنجا صحنۀ سیاست را آرام کرده است، که مشکلات مختلفی که ممکن است آشفتگی و پراکندگی بیاورند ذیل آداب حکمرانی می‌فهمد و فهمی سیاسی از آن به دست می‌دهد. هر مشکلی برای خود نمی‌تواند مشکل باشد بلکه ذیل ترتیباتی که در ربط میان دولت و مردم است می‌تواند طرح شود. آداب همیشه آداب حکمرانی است و نسبت زنده‌­ای با مسئلۀ موقعیت دارد و اینگونه خود را از اخلاق، همچون ربطی جزمی، و رسوم، همچون ربطی طبیعی، جدا می­کند. هر چه این دو نوع رابطه در میان انسان­ها قدرت گیرند، آنچه از دست می­رود معنای باهم‌­بودنِ انسان­ها و به تعبیر بهتر نیروی عمومیت است. با این میانه‌­روی و طرح ادبیات در سیاست، ما صحنۀ جهان را آرام کردیم و آن را از میدان تاخت‌­وتاز قدرت عریان نجات دادیم. بدون آن صحنه رها شده است و سیاست نه در دامنۀ ادب که در ورطۀ جدال مدام صورت می‌بندد.

اعتراضات دی­ماه سال گذشته بی­‌سابقه بود نه از حیث جمعیت و فراگیری، بلکه از آن حیث که نشان داد تا چه میزان سیاست و گفتار عمومی در ایران از دست رفته است. وقتی دولتی نباشد، مردم از هم باز می­‌شوند و دیواره‌­های شهر تخریب می‌­شود. حالا دیگر زمان آن نیست که کسی بنشیند و منتظر مقام مسئولی بماند. باید از هرکجا که می‌­شود نیروی سیاسی عمومی را زنده کرد و دولت را برعهده گرفت. باید دوباره نام مردم را بر زبان آورد و آنها را جمع کرد. باید پرچم بر زمین افتاده را به دست گرفت و شعار داد. اگر ما در این راه اهمال کنیم مدعیانی در صحنه هستند که با طرح فانتزی یا استبداد، اما با هدف مشترکِ فیصله دادنِ مسئله‌­ی عمومیت، می­‌خواهند پیش­‌دستانه شهر را تسلیم کنند. اگر ما کاری نکنیم احتمالاً انتخابات هزار و چهارصد عرصۀ رقابت میان آنها باشد.

دولت سیاست طبیعت
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
سرمقاله
اسرائیل و کابوس استقلال منطقه
آیا اردن، می‌تواند گام بعدی محور مقاومت برای تشکیل سازمان‌های ملی مستقل در منطقه باشد؟
محمدحسین تسخیری   
ایران تلاش برای شکل‌گیری سازمان‌های ملیِ باشخصیت را علی‌رغم تمام دشواری‌ها و ریسک‌هایش به عنوان راه نجات تمام کشورهای منطقه در پیش گرفته است. هر جبهۀ جدیدی که گشوده می‌شود، هر هسته جدیدی از مقاومت که در کشوری جدید، سربرمی‌آورد، تنها و تنها در این لحظه، یعنی لحظه‌ای که تبدیل به یک تشکیلات سازمان‌یافته و مسئولیت‌پذیر می‌شود، می‌تواند نویدبخش تولد یک ملت باشد و آن را نمایندگی کند.


سرمقاله
نام من، هیچ‌کس
جغرافیای مقاومت در محاصره افتاده است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. آن‌ها با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)