اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





گیاهی برآمد همانگه ز خون



۱۳ دی ۱۳۹۸   1723  4  0 سوگنامه
«شهادت پاداش تلاش بی‌وقفۀ او در همۀ این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوۀ الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثۀ دیشب آلودند.»

بسم الله الرحمن الرحیم

صبح امروز خبر شهادت سردار اسلام حاج قاسم سلیمانی، قلب‌ آزادگان جهان را به درد آورد. سردار سلیمانی نماد مقاومت اسلامی و فرماندۀ مبارزه با استکبار و استعمار آمریکایی در منطقۀ مقاومت و برفروزندۀ چراغی بود که از انقلاب اسلامی تاکنون دل‌های مومنان و حق‌طلبان را روشن ساخته است. بی‌تردید خون او پس از این دل‌ها را آگاه‌تر و راه او را روشن‌تر خواهد ساخت، چرا که خون‌بهای شهادت، بیداری دل‌هاست.
از لحظۀ انتشار خبر شهادت فرمانده تاکنون، هزاران پیام تبریک و تسلیت در سراسر جهان منتشر شده است. این پیام‌ها بیش از هرچیز نشان‌دهندۀ عمق نفوذ سردار در قلب مبارزان راه حقیقت است. از این میان پیام رهبر انقلاب اسلامی، آیت‌الله سید علی خامنه‌ای بیش از هرچیز دل ما را به راه حقیقت و مقاومت زنده‌تر ساخت؛ «شهادت پاداش تلاش بی‌وقفۀ او در همۀ این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوۀ الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثۀ دیشب آلودند».

در سوگ سردار، فرصتی است ما را تا سوگنامۀ سیاوش بخوانیم و سوگواری کنیم.

بفرمود پس تا سیاووش را
مرآن شاه بی‌کین و خاموش را

که این را بجایی بریدش که کس
نباشد ورا یار و فریادرس

سرش را ببرید یکسر ز تن
تنش کرگسان را بپوشد کفن

بباید که خون سیاوش زمین
نبوید نروید گیا روز کین

همی تاختندش پیاده کشان
چنان روزبانان مردم کشان

سیاوش بنالید با کردگار
که‌ای برتر از گردش روزگار

یکی شاخ پیدا کن از تخم من
چو خورشید تابنده بر انجمن

که خواهد ازین دشمنان کین خویش
کند تازه در کشور آیین خویش

چو از شهر و ز لشکر اندر گذشت
کشانش ببردند بر سوی دشت

ز گرسیوز آن خنجر آبگون
گروی زره بستد از بهر خون

بیفگند پیل ژیان را به خاک
نه شرم آمدش زان سپهبد نه باک

یکی تشت بنهاد زرین، گروی
بپیچید چون گوسفندانش روی

جدا کرد از سرو سیمین سرش
همی رفت در تشت خون از برش

به جایی که فرموده بد تشت خون
گروی زره برد و کردش نگون

گیاهی برآمد همانگه ز خون
بدانجا که آن تشت شد سرنگون

گیارا دهم بر کنونت نشان
که خوانی همی خون اسیاوشان
...
پس آگاهی آمد سوی نیمروز
به نزدیک سالار گیتی فروز

که از شهر ایران برآمد خروش
همی خاک تیره برآمد به جوش

پراگند کاووس بر یال خاک
همه جامه خسروی کرد چاک

سیاوخش را سر بریدند خوار
به خاک اندر آمد سر شهریار

تهمتن چو بشنید زو رفت هوش
ز زابل به زاری برآمد خروش

به انگشت رخساره برکند زال
پراکند خاک از بر تاج و یال

به یک هفته با سوگ بود و دژم
به هشتم برآمد ز شیپور دم

سپاهی فراوان بر پیلتن
ز کشمیر و کابل شدند انجمن

به درگاه کاووس بنهاد روی
دو دیده پر از آب و دل کینه جوی

چو نزدیکی شهر ایران رسید
همه جامه پهلوی بردرید

به دادار دارنده سوگند خورد
که هرگز تنم بی‌سلیح نبرد

نباشد که رخ را بشویم ز خاک
سزد گر بباشم بدین سوگناک

کله خود و شمشیر جام منست
به بازو خم خام دام منست

ز شاهان کسی چون سیاوش نبود
چو او راد و آزاد و رامش نبود

دریغ آن سر و بازو و یال اوی
دریغ آن بر و چنگ و کوپال اوی

دریغ آن رخ و برز و بالای اوی
رکاب و خم و خسروی پای اوی

چو در بزم بودی بهاران بدی
به رزم افسر نامداران بدی

چو در گاه بودی در افشان بدی
چو در جنگ بودی سر افشان بدی

کنون من دل و مغز تا زنده ام
به کین سیاوش پراکنده ام

همه جنگ با چشم گریان کنم
جهان چون دل خویش بریان کنم

دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
سرمقاله
اسرائیل و کابوس استقلال منطقه
آیا اردن، می‌تواند گام بعدی محور مقاومت برای تشکیل سازمان‌های ملی مستقل در منطقه باشد؟
محمدحسین تسخیری   
ایران تلاش برای شکل‌گیری سازمان‌های ملیِ باشخصیت را علی‌رغم تمام دشواری‌ها و ریسک‌هایش به عنوان راه نجات تمام کشورهای منطقه در پیش گرفته است. هر جبهۀ جدیدی که گشوده می‌شود، هر هسته جدیدی از مقاومت که در کشوری جدید، سربرمی‌آورد، تنها و تنها در این لحظه، یعنی لحظه‌ای که تبدیل به یک تشکیلات سازمان‌یافته و مسئولیت‌پذیر می‌شود، می‌تواند نویدبخش تولد یک ملت باشد و آن را نمایندگی کند.


سرمقاله
نام من، هیچ‌کس
جغرافیای مقاومت در محاصره افتاده است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. آن‌ها با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)